تسلیم خود به خدا یا به ذهن!
برای آنان که مسیر سلوک معنوی را برترین راه و مقصد زندگی در این جهان میدانند، «تسلیم» از مفاهیم کلیدی و گامهای اساسی طریقت است. تقدیم تمام خود به اراده و خواست خداوند و رضایت به آنچه از سوی او جاری میشود، در فرهنگ عرفان ایرانی به عنوان مسیری که سالک باید از آن عبور کند تا به حقیقت و وصال معبود دست یابد، شناخته شده است.

عرفای ایرانی همواره در سخنان و آثار خود بر اهمیت تسلیم و رضا تأکید کردهاند و آن را یکی از پایههای اصلی سلوک الیالله و وصول به فناء فیالله دانستهاند. بااینحال، درک نادرست از مفهوم تسلیم گاه سبب شده است که برخی بهجای نزدیکتر شدن به نور مطلق و گنج پنهان الهی، به سمت انفعال، افسردگی و تاریکی سوق یابند.
یکی از مهمترین و سریعترین راههای رسیدن به بیذهنی وبرخوردار شدن از رهایی ذهن همین تقدیم ذهن و اراده خود به نیروی برتر است، اما اگر سالک و پوینده طریقت عرفانی، تسلیم را به درستی نشناسد و زوایای مختلف آن را نداند به جای واگذار کردن ذهن و ارده خود به خدا، خود را به ذهن واگدار خواهد کرد و به جای رسیدن به بیذهنی، گرفتار تشویشهای برآمده از ناخودآگاه خود خواهد شد.
در این نوشتار تلاش داریم پرتوی از نور خرد الهی را بر این مفهوم بتابانیم تا حقیقت تسلیم را روشنتر کنیم و مسیر را برای جویندگان حقیقت هموار سازیم.
در جستجوی حقیقت
برای فهم ژرفتر مفهوم تسلیم، پرسشهای بنیادینی باید مورد توجه قرار گیرند:
- تسلیمکننده کیست؟
- چه چیزی را تسلیم میکند؟
- چرا تسلیم میکند؟
- به چه کسی تسلیم میکند؟
۱. تسلیمکننده کیست؟
تسلیمکننده همان روح است؛ جوهری از جنس الهی که بیزمان، بیمکان، و فراتر از تغییر و فناست. در مکاتب مختلف، از این حقیقت با نامهای «هشیاری برتر» یا «ابرآگاهی» یاد شده است، اما همه این اصطلاحات به یک حقیقت اشاره دارند: ناظر جاودانهای که تجربهکنندهی حیات، شادی، اندوه، درد و لذت است. این همان ذات حقیقی انسان است که نه پیر میشود، نه تکراری، بلکه همواره حاضر، زنده و آگاه است.
این هشیاری ناب که هر کس آن را با نام «من» میشناسد، همان الوهیت درون، خداوند درونی، و ناظر بر فعالیتهای ذهن است. ذهن نیز تجربهای است که این هشیاری برتر آن را مشاهده میکند.
حقیقت روح و هوشیاری برتر و ابرآگاهی فقط در لحظهی اکنون و در اینجا قابل تجربه است. او مرکز وجود ما و جوهرهی آگاهی ما در هر لحظهی هستی است.
۲. چه چیزی باید تقدیم شود؟
روح، که ذرهای از نور الهی و قطرهای از اقیانوس بیکران خداوند است، در فرایند تسلیم، هر آنچه غیر از حقیقت الهی است را به منبع اصلی خود تقدیم میکند.
ذهن، نفس، و جسم، همچون پوستههایی هستند که روح را در بر گرفتهاند و مانع تجربهی یگانگی او با اقیانوس بیکران الهی میشوند. ازاینرو، آنچه باید تسلیم شود، محدودیتهای ذهن، نفسانیات و وابستگیهای جسمانی است تا سالک بتواند در دریای وحدت غوطهور شود.
۳. چرا باید واگذار کرد؟
ارزشمندترین تجربه برای یک قطره، پیوستن به اقیانوس است. زمانی که قطرهی محدود، پوستهی نفس، ذهن و جسم را کنار میگذارد و خود را به جریان بیکران هستی میسپارد، از محدودیت رها شده و با اقیانوس یکی میشود.
همین حقیقت در سلوک عرفانی نیز صادق است؛ سالک با رها کردن وابستگیهای ذهنی و نفسانی، خود را در آغوش بیکران خداوند مییابد.
۴. به چه کسی باید تسلیم شد؟
این پرسش، بنیادیترین و اساسیترین سؤال در مسیر سلوک است.
سالک خود، نفس، و ذهن را به دستان خداوندی میسپارد که بخشنده و مهربان، و نیکخواه و عادل است؛ خداوندی که از رگ گردن به ما نزدیکتر و درعینحال فراتر از زمان و مکان است.
او همان گنج پنهانی است که خواست تا شناخته شود و انسان را آفرید تا آینهی تجلی او باشد.

آیا انسان حقیقتاً خود را به خدا واگذار و تقدیم میکند؟
واقعیت این است که بسیاری از سالکان بهجای تسلیم حقیقی به خداوند، ناخودآگاه خود را به جریان ذهن و افکار شرطیشدهی خویش واگذار میکنند. این ذهن، که تحت تأثیر تربیت، ژنتیک، و محیط قرار دارد، غالباً به شیوهای واکنشی و خودکار عمل میکند. بسیاری بدون آنکه متوجه باشند، به اندیشههای تصادفی و خودکار ذهنشان تسلیم میشوند و آن را با تسلیم به خدا اشتباه میگیرند.
اما انسان، که جانشین خداوند بر زمین است، صاحب اختیار و ارادهی کنترل بر ذهن و اندیشهی خویش است. او میتواند انتخاب کند که به چه اندیشهای میدان دهد و کدام را رها سازد.
تسلیم حقیقی، نه وادادگی و بیارادگی در برابر ذهن، بلکه تسلیم ارادی و آگاهانهی تمام ابعاد وجود به حقیقت الهی است.
نشانههای تسلیم حقیقی
ذهنی که توسط روح و هوشیاری برتر به خدا واگذار شده، ویژگیهایی دارد که آن را از دیگر ذهنها متمایز میکند. این ویژگیها شامل صفات الهی همچون زیبایی، نیکی، دانایی و توانایی هستند. این صفات نشاندهندهی ارتباط عمیق و پیوسته با خداوند است.
۱. آرامش و اطمینان
آرامش درونی اولین نشانه برای شناخت ذهنی است که به خدا تسلیم شده، از آن برخوردار است، است. این افراد از نگرانی و اضطراب بینیازند و به باور دارند که همه چیز تحت کنترل خداوند است.
۲. اندیشههای الهی
اندیشههای ذهنی که به خدا سپرده شدهاند، از جنس زیبایی، نیکی، دانایی و تواناییاند. این افراد همواره در جستجوی تغییرات مثبت در محیط اطراف هستند و از تواناییهای خود برای خدمت به دیگران استفاده میکنند.
۳. روحیه امیدوار
این افراد از امید و عشق به آینده سرشارند. وقتی که اراده روح، ذهن را به خدا واگذار کرد، چنان ذهنی میداند که مبداء و مقصد او جایی فراتر از زمین و محدودیتهای کالبد ذهنی و کالبد جسمی است و برای همین نسبت به آینده همیشه امیدوار است.
چگونه به تسلیم واقعی برسیم؟
زمانی که سالک با اراده روح و با هشیاری برتر، ذهن خود را از هر اندیشه خودپرستانه و یا اندیشه منفی خالی و رها میکند، ذهن خالی او جایگاه تجلی خداوند خواهد شد.
تسلیم واقعی یعنی رها کردن هر اندیشهای که از جنس خودپرستی، ترس، کینه، یأس و محدودیت است، و جایگزینی آن با اندیشههایی از جنس نور، عشق، خرد و قدرت بیکران. این واسپاری واقعی است که انسان را به حقیقت و به نور الهی نزدیکتر میکند.
تسلیم حقیقی و تقدیم صادقانه خویشتن و واگذار کردن تمام ذهن خود به دانایی و زیبایی و نیکویی و توانایی است که سالک را به حقیقت، به خداوند، به نور مطلق، و به خانهی ابدیاش نزدیکتر میکند.